۷۹
هر مرد و زنی باید سالهایی را تجربه کند تا جایی در مسیرِ زندگی، با مسئولیتی با عنوان پدری و مادری برخورد کند!
روزهایی که سر و کله این مسئولیت پیدا می شود درست شبیه به زمان هایی است که خودمان را گم می کنیم.
برای خیلی از پدر و مادرها تصویری است که مدتها در ذهن و جان خود جایی را اشغال کرده است.
شاید همان جایی که امنترین نگاه حضور دارد.
امن چون مسئولیت پدری و مادری تنها حسی است که عمیق و بسیار قدیمی است.
امن چون لحظه به لحظه به وجودت برمی گردی.
همان لحظه ای که تمامِ زندگی خود را می توانی مرور کنی و خود را در آئینه تمام نمای خود ببینی.
لحظه هایی که می بینی پدر و مادر خودت چگونه با صبر و امیدواری مسئولیت پدری و مادری خود را ادامه می دهند.
لحظه هایی که می بینی پدر و مادر خودت چگونه با تلاش خود سعی می کنند تا دیده شویم و از درد و رنج خود در این مسیر عبور می کنند.
لحظه هایی که می بینی پدر و مادر خودت چگونه کنارت هستند.
و انگار آدمها و رابطه ها هیچ کدام نمی توانند جای پدر و مادر را برای ما پُر کنند.
مامان و بابا بودن یعنی
چطور ممکن است خیلی از جواب هایی که در مسئولیت پدری و مادری به دنبالشان هستیم به ما نزدیک باشد و ما ناتوان از دیدنش؟
قطعا فرزندانمان دوست داشتنی ترین بخش زندگی ما هستند.
و همین بخش از زندگی ماست که می تواند تلنگری برای پیدا کردن خودمان باشد.
و با همین پیدا کردن خود است که
می توانیم تغییر را شروع کنیم.
می توانیم بخش هایی از رفتارهایمان را تغییر دهیم.
می توانیم عشق ورزیدن را دوباره بیاموزیم.
اما این بار این تغییرات لحنِ سرزنش نخواهد داشت. صبورتر خواهیم بود و راحت تر با نقصها کنار خواهیم آمد.
- مامان و بابا بودن یعنی تصمیمها،
- مامان و بابا بودن یعنی مرور خودم،
- مامان و بابا بودن یعنی زیباترین همراه زندگی،
- مامان و بابا بودن یعنی درد و بحران،
- مامان و بابا بودن یعنی لحظه ای وجود دارد غیر قابل پیش بینی،
- مامان و بابا بودن یعنی …