نمی توانم

۱۹

• من نمی توانم (I can not) درست به توپ فوتبال لگد بزنم.
• من نمیتوانم عددهای بیشتر از سه رقم را تقسیم کنم.
• من نمیتوانم در امتحان املا نمره خوبی بیاورم.
• من نمیتوانم اتاقم را مرتب کنم.
• من نمیتوانم خوش خط بنویسم.
• من نمیتوانم تنهایی وسایلم را جمع کنم.
• من نمیتوانم تنهایی نقاشی بکشم.
•  و بسیاری کارهای دیگر می توانند انجام دهند ولی نمی خواهند.

1. چه کارهایی را فرزندتان می گوید “نمی توانم” و واقعا نمی تواند انجام دهد.
2. و چه کارهایی را فرزندتان می گوید “نمی توانم” ولی واقعا می تواند انحام دهد.

از این دو مورد حتما یک لیستی تهیه کنید.

“هنوز” نمی توانم

اما یکی از کارهایی که شما می توانید انجام دهید این است که ابتدا خودتان واژه “نمی توانم” را در جایگاه ابدی اش به خاک بسپارید.

البته یاد او در وجود خواهر و برادرهایش یعنی

• “می توانم”
• “خواهم توانست”
• و “همین حالا شروع خواهم کرد”

باقی خواهد ماند.

این کار را می توانید با این جمله شروع کنید:

“هنوز” نمی توانم.

نمی توانم در واژگان فرزندان ما در واقع یعنی نمی خواهم فلان کار مورد نظر را انجام دهم.

حال شما از خود یک سئوال بپرسید:

چه طور شده که فرزندان ما نمی خواهند مسئولیت کارهای خود را بپذیرند؟

به نظر من چند عامل باعث این مسئولیت گریزی شده است:

1. حوصله اشتباهات آن ها را نداریم
2. عجولیم و دوست داریم کارها سریع و بدون وقفه انجام بگیرد
3. پاداش و باج دادن های بی خود
4. و … شما می توانید عوامل مختلف آن را در زندگی شخصی خودتان را پیدا کنید.

و اگر مایل بودید می توانید آن ها را نیز با ما به اشتراک بگذارید.

و در آخر یک پیشنهاد برای والدین دارم:

خُب درهر مرحله ایی از زندگی خود به این واژه برمی خوریم؛

پیشنهاد می کنم هر جا کارهایی را که نمی‌توانید انجام دهید آن را روی کاغذ بنویسید. بعد جلوی آن بنویسید “هنوز” نمی توانم.
بعد از مدتی جادوی تاثیر واژه ها را بر رفتار خودتان و فرزندانتان خواهید دید.