دوری از فرزند

دوری از فرزند تربیت فرزند علی نوایی

۳۳

از خود بپرسید: آیا هرگز می توانم یک روز را دوری (distance) از فرزندم را تحمل کنم؟

پاسخ هایی که دریافت کرده ام را این طور دسته بندی نموده ام:

دوری از فرزندم آری یا خیر؛

  • پاسخ خیلی از پدر و مادرها؛

هرگز نمی توانم.

حتی تصورش هم ناراحت کننده است.

خیلی از این نوع والدین از وابستگی خود یا فرزندشان سخن به میان می آورند.

  • پاسخ برخی دیگر درباره دوری از فرزندشان؛

بله بستگی به مکان و زمان دارد؛

اگر مکان نگه داری او قابل اطمینان باشد؛ بله. البته هر جایی نه؛

این افراد از اشخاص درجه اول خود برای نگه داری صحبت به میان می آورند.

  • برخی دیگر می گویند؛

به دلیل شاغل بودن مجبور به دوری هستند.

پس چاره ایی جز دوری و تنها گذاشتن آنها در مهد کودک یا افراد قابل اطمینان نداریم.

  • ولی بعضی از والدین می گویند:

روزها بله ولی شب ها خیر.

  • بعضی دیگر نیز می گویند:

واقعا برای بعضی وقت ها به دوری از فرزندم نیاز دارم.

برای تجدید قوا و سوخت گیری مجدد حتما این کار را انجام می دهم.

گاهی لازم است یک فرصت به خودمان بدهیم و تنها باشیم و کارهایی که دوست داریم را انجام بدهیم؛

این طوری حالمان خوب خواهد بود و رسیدگی به او بهتر انجام می شود.

پس با انرژی زیاد، پذیرش آن ها  هم زیاد خواهد شد.

در ضمن از وابستگی های بی خودی که بین والدین نیز وجود دارد هم جلوگیری می شود.

برخی از این افراد برای تعطیلات از فرزند خود دور می شوند چون باورند که هم برای خود فرزندشان خوب است و هم برای خودشان.

زمانی که بدون دغدغه برای خود وقت می گذرانیم، می توانیم با کلی انرژی اوقات خیلی بهتری را رقم بزنیم؛ یک جورایی برای هم عزیزتر می شویم.

  • یک سری از پدر و مادرها نیز بر این باورند:

بچه امانت خداست؛ فرزند باید مستقل و آزاد بزرگ شود. ما مالک آن ها نیستیم.

شاید یک روز واقعا مجبور باشم مدت های طولانی بدون او باشم.

فکر می کنم اگر عادت به دوری هم نداشته باشیم در آینده دچار مشکل می شویم.

چون از آینده خبر ندارم پس تمرین می کنم برای خودم و او تا بتوانیم دوری یکدیگر را یاد بگیریم.

در ضمن چسبیدن به او باعث میشه استقلال و آزادی را کمتر تجربه کند.

در نهایت با دور بودن از ما باید مستقل بودن و بدون ما بودن را تجربه و تمرین کند. فراموش نکنیم بچه ها همیشه که کوچک نمی مانند.

اما وچه مشترک تمام این پاسخ ها یک چیز بود:

همه از یک دلشوره و نگرانی خاصی صحبت می کردند.

انگار این دلشوره و نگرانی از دلتنگی ما برای برگشت او سخن می گوید یا فکر هایی که به سرمون میاد یا انگار چیزی با نبود او از ما کم شده است.

خیلی ها معتقدند کسانی که یک فرزند دارند، نمی توانند دوری آنها را تحمل کنند. اگر دو یا سه فرزند داشتند این وابستگی ها کمتر می شد.

One thought on “دوری از فرزند

  1. رها میگوید:

    من دورم از بچه هام. باباشون شیشه ایه. جدا شدیم. میخواد اذیتم کنه بچه هامو نمیده. برام دعا کنید دارم میمیرم. مرگ تدریجیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.