چگونه کودکان را بدون افراط و تفریط تربیت کنیم؟
افراط یعنی زیادهروی و تفریط هم یعنی زیادهروی، جالب است این دو کلمه در معانی لغوی خود از یک معنای شبیه به هم برخوردارند، البته در کنار این معنی، معانی دیگری هم دارند. اما من این معنا را انتخاب کردم که بگویم زیادهروی چه در کوتاهی کردن و چه در اغراق کردن هر دو مضر است به قول گفتنی؛ اندازه نگهدار که اندازه نکوست.
در تربیت هم همینطور است اگر پدر یا مادری دچار افراط و تفریط شوند دقیقاً همانجا تربیت کودک از دست آنها خارج شده و حتماً ضررهایی را متحمل میشوند. تربیت کودک نیاز به دانش دارد، نیاز است زن ومردی که میخواهند فرزنددار شوند از قبل کلاسهای فرزندپروری بروند، کتاب بخوانند، یاد بگیرند.
شاید بگویید سختش نکن اما اتفاقاً اگر به فرزندآوری به چشمی هدفمند نگاه کنیم این کار بهترین و سادهترین روش است. چون به دنیا آوردن یک فرزند یعنی تولد یک انسان، یعنی یک کودک هرگز یک کودک نمیماند و رشد، رشد و رشد میکند و با رشد کردنش نیازها و خواستههایش تغییر میکنند.
یعنی دختر یا پسر بودنش، ادامه نسل و یا دست به دست شدن ثروتم و یا پیری و کوری و تنهایی، همه اینها از پیش پا افتادهترین هدفهای فرزندآوری است که متأسفانه در قرن معاصر هم این معضل هنوز در فرزندآوری هدف است. نگفتن و حرف نزدن در موردش باعث نمیشود از بین برود و یا اوضاع را بهتر کند باید آموزش جایگزین شود تا آدمها یاد بگیرند این فرزندی که به دنیا آوردهاند میتواند برای خود و خانواده و جامعه مفید باشد و یا…
در این نوشته یاد میگیریم:
تربیت در زمانهای متمادی
تربیت بچهها از زمان قدیم تا به الان و تا هر زمان دیگری، یکی از موضوعات مهم برای هر خانواده و جامعهای است. نقش تربیت فرزندان در موفقیت آنها تأثیر دارد. همچنین به سلامت جامعه هم کمک میکند.
در زمانهای گذشته تربیت انواع مختلف داشته است و از روشهای گوناگون استفاده میشده، روانشناسان و جامعهشناسان نقاط قوت و ضعف در تربیت فرزندان را پیدا کرده و آن را یا تصریح کردهاند ویا منسوخ شمردهاند.
بعضی روشها منسوخ شده، مثل کتک زدن و یا به برخی هم اهمیت داده شده و آنها را پررنگ تر کردهاند مثل تشویق کردن.
در زمانهای گذشته برای تربیت از کتک زدن استفاده میشد، البته در این دوره زمانه هم هنوز از این روش در بعضی از خانوادهها استفاده میشود، اما شدت آن بسیار کمتر شده است و یک روش منسوخ شده تربیتی محسوب میشود.
انواع افراط و تفریط در خانوادهها
به دنیا آوردن فرزند شاید امری بدیهی باشد اما آسان و خالی از زحمت نیست چیزی که ما میشنویم این است بچه نمیاری، دیر شده سِنَت بالا رفته، کی بچهدار میشوید. در واقع شنیدن این جملات را اینقدر زیاد است که دختربچه و یا پسربچهها هم در موقعیتهایی به پدر و مادر خود میگویند برای من یک خواهر بیاور یا من فقط برادر میخواهم.
این جملات یعنی اینکه ما داریم یک اسباببازی برای خودمان سفارش میدهیم بدون این که بدانیم نحوه نگهداری و نیازهای آن چیست. برای همین در خانوادهای که پسر دارند وقتی یک دختر متولد میشود همه دست به سینه آن دختر هستند و دختر را اینقدر لوس میکنند و در محبت کردن به او افراط میکنند
و در عادی جلوه دادن پسرها اینقدر تفریط میکنند که اصلاً جو خانواده بعد از مدتی به هم میریزد و یا بالعکس. در نتیجه، بین بچهها کینه، کدورت و گاهی بین بچهها و پدر و مادر و یا فقط یکی از والدین دشمنی بوجود میآید، که گاهی کنترل اوضاع از دست همه خارج میشود.
افراط و تفریط در تربیت فرزندان به این گونه است که یا کودک را اینقدر به حال خود رها میکنیم که از حال و اوضاعاش خبر نداریم مثل زمان گذشته که از پدری میپرسیدند پسر یا دخترت کلاس چندم است و نمیدانست و فکر میکرد تربیت فقط وظیفه مادر است یا مثلاً وقتی بچه کار اشتباهی میکرد و به پدر میگفتند، او میگفت مقصر مادرش است. که با توجه به این تعریف و مثالها به این نوع تربیتی، میگویند تفریط .
افراط در تربیت فرزندان یعنی بیش از حد توجه نشان دادن به رفتار و حرف زدن و حرکات کودک که باعث میشود کودک دچار استرس شود و گاهی حتی لکنت زبان و شب ادراری و امثالهم سراغش بیاید.
یا کودکی که در جمع کار اشتباهی انجام میدهد و پدر و مادر جلو همه او را تنبیه میکنند و یا مثلاً بچه را وادرا میکنند شعر بخواند و کودک اگر تپقی بزند و یا اشتباهی بخواند، پدر و مادر بارها به روی بچه میآورند و او دیگر از حرف زدن در جمع میترسد و سعی میکند دیگر در جمع صحبت نکند.
و امثالی که در مورد دوران کرونا صدق میکند می توانم به برگزاری همین کلاسهای آنلاین اشاره کنم که پدر و مادر جوری به درس و مشق بچهها توجه میکنند، که گویی قرار است همه بچهها عالی و بدون کم و کاستی یاد بگیرد و اشکالات بچهها را پنهان میکنیم و با دروغ گفتن به معلم و انجام دادن تکالیف فرزندان امر طبیعی رشد تحصیلی را از کودک میگیریم و جالب هم هست که معلم در آغاز سال تحصیلی به این اشاره میکند که بگذارید بچهها خودشان درس و مشق را انجام دهند،
پدر و مادر به آنها کمک نکنند، تا امر یادگیری طبیعی طی شود تا بتوانیم از اشکالات بچهها مطلع شویم و در یادگیری آنها بیشتر تلاش کنیم، در صورتیکه جالب این جاست که همه بچهها برگهای بدون اشتباه را برای معلم ارسال میکنند و بچه ممکن است دو یا سه سال را به این طریق به کلاسهای بالاتر برود اما عملاً تلاش کردن و فرصت یادگیری را پدر و مادر از فرزند خود گرفتهاند.
چرا؟
چون دوست دارند که فرزندشان نفر اول باشد، خوب باشد. افراط در خوب بودن و خوب نشان دادن فرزندان در کارهایی که اشتباه کردن درآن اصلاً مهم نیست و اشکالی هم ندارد.
هیچ موجودی بر روی کره ی زمین بدون نقص نیست، هیچ کس کامل نیست. در جامعه امروز، ما دچار کاملگرایی و کمالطلبی شدهایم و این دو کلمه که تبدیل به یک سبک زندگی شده را هم داریم به فرزندانمان انتقال میدهیم.
اشتباهاتی که پدر و مادر در تربیت فرزندان انجام می دهند
الف. در زمان دادن به کودک دچار افراط و تفریط نشوید
- بچه میخواهد غذا بخورد مادر به دنبال او میافتد تا غذا بخورد و تا همه غذا را نخورد از دست مادر رهایی نمییابد.
- بچه میخواهد درس و مشق بنویسد مادر بالا سرش نشسته و خوشخط بنویس چرا اینجوری نوشتی
- یا بچه میخواهد با اسباببازیهایش بازی کند اما مادر یکسره مواظب است اسباببازی خراب نشود،
- بچه میخواهد با دوستانش بازی کند مادر کنار زمین بازی چهار چشمی مراقب بچه است،
- بچه میخواهد کاردستی درست کنه مادر وسایل را میبرد و یا چسب میزند،
- یا موقع تمرین خوانداری برای یک غلط سریع به او گوشزد میکند،
- بچه میخواهد رنگ کند مادر مواظب است رنگها بیرون نزند.
پدر و مادر عزیز به فرزند خود زمان بدهید، فرصت بدهید تا رشد کند، تا یاد بگیرد.
کودک هر چقدر مادر را صدا میزند مادر مشغول صحبت کردن با تلفن است، یا مشغول چک کردن شبکههای اجتماعی است یا نزد پدر که میرود او مشغول دیدن تلوزیون است و جواب کودک را با آره یا نه یا حالا بعداً میدهد و کودک تنها در میان خانه دور خودش میچرخد و گاهی دراز میکشد، گاهی با اسباببازیهایش بازی میکند، گاهی کارتون میبیند و پدر و مادر یک ربع زمان با بچه سپری نمیکنند، لطفا تفریط نکنید.
نه صبح تا شب در اختیار کودک باشید نه او را به حال خود رها کنید، بچهها نیاز به توجه پدر و مادر دارند، به هر دو نیاز دارند پدری که بچهدار میشود، باید برای وقت گذراندن با کودکش زمان باز کند، باید زمان پیدا کند، اینقدر اهمیت دارد.
ب. به کودک اجازه دهید کمک کند
همهی کارهای بچه را انجام می دهند،این یعنی تفریط، از بچه توقع دارند همه ی کارهای خانه را انجام دهد این میشود افراط. از کودک بخواهید در کارهای خانه به شما کمک کند، از بچه به اندازه سنش توقع داشته باشید، تا مسئولیتپذیری و همکاری کردن را بیاموزد.
نکته: اگر کودک شما ترسو است به این دلیل است که شما خیلی سریع به او کمک میکنید، بگذارید کمی تلاش کند.
پ. برای خودت زمان بگذار
پدر و مادر نیاز دارند برای این که بتوانند به کارهای روتین زندگی رسیدگی کنند به نیازهای خود هم توجه کنند اوقاتی را صرف کاری بکنند که دوست دارند. گاهی بعضی پدر ومادرها اینقدر درگیر بچهها میشوند که خودشان را فراموش میکنند، بعضی از پدر و مادرها هم تمام وقت کارهایی را که دوست دارند را انجام میدهند و نسبت به بچه بیتفاوت هستند. برای تیز کردن تبرت، زمان بگذرا اما آنقدری که نسبت به فرزند خود بی توجه نشویی.
ت. شما یک زوج هستید
بچهها به پدر و مادر نیاز دارند از هر دو سود میبرند، بعضی پدر و مادرها بعد از بچهدار شدن فراموش میکنند، یک زوج هستند و نیازهایی دارند و اگر این رابطه را بیاهمیت قرار بدهند، زندگی خانوادگیشان دچار نقصان و ایراداتی میشود و کودک هم ضرر خواهد کرد چون میبیند در دراز مدت رابطه پدر و مادرش دچار دگرگونی شده است.
ث. در اجرای قوانین ثابت قدم باشید
فرزندانی که بدرفتار میشوند بخاطر این است که، پدر و مادر قانونهایی برای بچه وضع کردهاند که زیادی سختگیرانه است که افراط در اعمال قانون است و یا قانونی را که برای بچه اعمال شده، نقض کردهاند و از سر دلسوزی آن را به نحوی زیر پا گذاشتهاند و در اجرای قانون تفریط کردهاند. در اجرای قوانینی که برای تربیت درست بچه در نظر گرفتهاید، ثابت قدم باشید.
نکته: اگر فرزند شما دروغ میگوید به این معناست که شما در گذشته برخورد سختگیرانهای به اشتباهات او داشتهاید.
ج. توجه و تشویق
حتماً شما هم از آن دسته آدمهایی هستید که تا فرزندتان به هر کاری دست میزند تشویق کردنهایتان شروع میشود و بچه فکر میکند، برا ی کارهای عادی هم باید تشویق شود و یا اینقدر نسبت به کارهای بچه بیتفاوتی نشان میدهند که فرزند برای شنیدن یک تشویق و جلب توجه هر کاری میکند. توجه نشان دادن به فرزندان همان تشویق کردن است، یعنی اگر فرزند شما کار درستی انجام می دهد او را ببینید و مورد تشویق قرار دهید، اگر کارش درست نیست، بهترین کار نادیده گرفتن اشتباه او است.
نکته: اگر کودک شما اعتمادبهنفس ضعیفی دارد به این دلیل است که بیش از آنکه تشویق شود نصیحتش کردهاید.
چ. برخورد مناسب با احساسات فرزند
کودکان هم مانند ما بزرگسالان دچار ناراحتی و خشم میشوند اما اسم احساسشان را نمیدانند، برای همین پدر و مادر باید هنگامی که فرزندشان عصبی هست به او بگویند انگار عصبانی هستی نه این که آن عصبانی بودن و خشم را انکار کنند و یا در برخورد با او هزار چرا بیاورند و قضیه را بزرگ کنند که باید در مقابله با این عصبانیت این کارها را میکردی، در واقع هم احساسات او را نامگذاری کنند و هم راههای مدیریت احساس را به او یاد بدهند.
نکته: اگر فرزند شما زود عصبانی میشود میتواند به این دلیل باشد که شما موقعی که او کارهای خوب میکند به اندازه کافی توجه یا تشویق نکردهاید ولی وقتی بدرفتاری میکند متوجه آنها میشوید.
تجربه شخصی
دخترم 7ساله و کلاس اول است یک روز که معلم برایش دیکته گفت و من عکس آنرا فرستادم و معلم تصحیح کرد، چهار تا غلط داشت، دخترم همین که غلطهایش را دید گریه کرد و وقتی ازش پرسیدم چرا داری گریه میکنی گفت شما به من نگفتید که غلطهایم را درست کنم و معلم از من غلط گرفته و من گفتم مگر چه شده، خوب باید بیشتر تلاش کنی.
با این که با او صحبت کردم اما دفعات بعدی هم شاهد این بودم که از اشتباه کردن هراس دارد و گاهی برای این که اشتباه میکند دست به عمل نمیزند. مثلاً یکبار دیگر دیدم دارد نقاشی میکشد نقاشی را که کشید به من نشان داد من گفتم خیلی خوب شده،
آفرین اما دیدم داره پاک میکنه گفتم چرا پاک میکنی گفت آخر یک خطش کج شده، گفتم خوب اشکالی ندارد چون کج شده دارد درستش میکند اما دیدم نه چندبار پاک کرد و باز کشید و در آخر هم رها کرد و گفت من نمیتوانم نقاشی بکشم و من بهش گفتم همین نقاشیات خوب است رنگ کن تا برای معلمت بفرستم مهم این است که کاری را که معلم از تو خواسته را انجام بدهی.
اگر با او همراه میشدم که آره واقعا نقاشیات خوب نشده و اجازه بده خودم برایت بکشم در افراط میافتادم و یادگیری و جرأت ورزی را از او میگرفتم اگر هم به او میگفتم آره اصلاً کارت خوب نیست و باید خیلی نقاشی بکشی تا عالی شویی در تفریط میافتادم و او را دچار وسواس و استرس میکردم . پس نه از بچه توقع بهترین بودن را دارم و نه او را سرزنش کردم.
وقتی همه به دنبال بهترین بودن و بهترین شدن هستند و میخواهند همه چیزشان اول باشد و سرآمدباشند، دچار افراط میشویم، افراط در نوشتن فرزند در کلاسهای مختلف، افراط در خوب بودن، خوب صحبت کردن، اتو کشیده بودن فرزند، افراط در رفت و آمدهای بچه به طوری که بچه با هیچ کس وارد ارتباط برقرارکردن نمیشود و گاهی میبینیم بچههایی هستند که دوست ندارند و یا فرزندانی که تمام وقت خود را با کتابها پر کردهاند و یا درس خواندن.
این بچه ها وقتی بزرگ می شوند دچار تنهایی و افسردگی و پوچی میشوند و گاهی دست به خودکشی میزنند.
تفریط در تربیت به این شکل است که کودک به حال خود رها میشود و به او توجهی که نیاز دارد داده نمیشود، خواستههایش مورد توجه واقع نمیشود، کودک بدون برنامه است و کودک بیهدف بزرگ میشود، طوری که وقتی به سن 18 یا 20 سالگی میرسد، هیچ کاری برای انجام د ادن ندارد، هیچ هدفی در زندگی ندارد و خود را به جریان متلاطم زندگی میسپارد که این جریان در بیشتر مواقع او را به هر جهتی که بخواهد میبرد و بیشتر مواقع هم در این جریان غرق میشود.
پیشنهاد تمرین
چطور دچار افراط و تفریط در تربیت کودکان نشویم؟
برای خودمان مشخص کنیم که هدفمان از فرزندآوری چه بوده است همین موضوع باعث میشود که با او به طور افراط یا تفریط گونه رفتار نشود و اگر هم فرزندآوری را بیهدف و فقط بخاطر یک سری دلایل پیش پا افتاده انجام دادهایم بهتر است خیلی سریع تغییر نگرش بدهیم و برای تربیت فرزندمان برنامهای کاربردی و درست بریزیم.
برای تربیت فرزندمان از کتاب خواندن و مشاوره گرفتن در کنار رشد بچه استفاده کنیم چیزی را از دست کودک نگیرید چرا که لجباز میشود و یا هنگامی که کودک یک رفتار اشتباه انجام میدهد توجه نکنید، در این موارد باید آنقدر تمرین کرده باشید و خوب یادش گرفته باشید که نیاز نباشد تازه بعد از این که بچه دچار این اشتباهات شد برویم و بپرسیم که باید چه کنیم، چون در این مواقع زحمت ما دوبرابر میشود هم باید رفتار اشتباه را تصحیح کنیم و هم رفتار درست را جایگزین کنیم، پس اگر از اول و یا قبل از تصمیم به بچهدار شدن این موارد را یاد بگیریم کارمان خیلی آسانتر است.
کلام پایانی
پدر و مادرهای بسیاری هستند که تلاش میکنند فرزندشان را خوب تربیت کنند، در مورد کنترل خشم، در مورد درست رفتار کردن، در مورد شادی و مهربانی و دوستی و حرفهای خوب زدن، مؤدب بودن، به فرزندان خود آموزش میدهند، اما فرزندان هر چه را که ببینند انجام میدهند، یعنی اگر در خانهای که فرزند من در آن زندگی میکند رفتاری شود که با تربیتی که برای او در نظر گرفته شده، مغایرت داشته باشد، او چیزی را که میبیند انجام میدهد. اگر میخواهید دچار افراط و تفریط در تربیت فرزندان خود نشوید از خود شروع کنید و الگوی خوبی باشید.
فرزندان ما آن میشوند که ما هستیم نه آنکه ما میگوییم یا آرزو داریم.