احساسات

علی نوایی مربی و مدرس مهارت های تربیتی

۶۵

اگر غیرقابلِ پیش بینی بودنِ بچه ها نبود، به ما کمک نمی کرد که تلاش کنیم به جریان زندگی برگردیم و شروع کنیم.

همین غیر قابل پیش بینی بودن بچه ها کمک می کند تا اتفاقات کم رنگ شوند و گاهی فراموش کنیم چه دردهایی تجربه کرده ایم.

غیرقابل پیش بینی بودن بچه ها بخشی از رفتارهای آنهاست.

یعنی احساسات بچه ها؛

بنابراین احساسات ناپایدارند.

پس در لحظاتِ تلخ و ناخوشآیندی که فرزندمان صدایش را بالا می برد یا با لحنی توهین آمیز با ما صحبت می کند، بی‌حوصله و کم‌تحمل نباشیم.

چون زمانی که آن رفتار را می کنند در حال تجربه کردنِ احساساتِ ما هستند و تمام احساسات ناپایدارند.

احساسات بخشی از رفتار

اگر از بچه ها بخواهیم که همیشه یک احساسِ خوشآیند داشته باشند، خسته خواهند شد.

و اگر ما هم مثلِ خودِ آنها برخورد کنیم و خشمگین شویم، هیچ کاری برای اصلاح رفتار آنها به پیش نخواهیم برد.

گاهی اوقات رابطه‌ ما با بچه ها احتیاج به سکوت و خلوت دارد.

گاهی اوقات رابطه ما و بچه ها به رابطه ای واقعی احتیاج دارد.

گاهی ما، به آشفتگی‌هایی احتیاج داریم که سریع واکنش نشان ندهیم. و سریع تصمیم نگیریم.

در واقع هیچ گاه قرار نیست، احساسات ما و بچه ها مثل خشم و توهین پایدار باشد.

به همین علت است که والدین صبورتر و آرام‌تر به راحتی می توانند احساسات خود و فرزندانشان را به خوبی مدیریت کنند.

و در نهایت می توانند فاصله رابطه‌های خود با فرزندانشان را نزدیک و نزدیکتر کنند.

چون در تجربه‌ی احساساتِ ناخوشآیند کمتر واکنش نشان می دهند و سریع تصمیم یا حمله به او نمی کنند.

به نظر من بزرگترین وظیفه پدری و مادری کردن، تمرین درک کردن و سکوت است.

درک کنیم که هیچ رفتاری قرار نیست مدام آرام‌بخش و زیبا باشد.

سکوت کنیم زمانهایی که در احساساتِ ناخوشآیند فقط می خواهیم حمله کنیم و تمام کنیم همه چیز را!

البته منظور از این سکوت، سکوت از سر درماندگی نیست

بلکه سکوتی ست که ما را به تحمل و صبوری دعوت می کند، تا بعد از گذر از احساساتِ ناخوشآیند تصمیم بگیریم و رفتار مناسب را انجام دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.