زمانی که از دست فرزند خود عصبانی می شویم، چگونه با فرزند خود صحبت کنیم؟
شاید جزو کسانی باشیم که با فریاد کشیدن و ابراز خشم خود با فرزند خود صحبت می کنیم؟.
بدون شک به این وسیله کمی آرامش به دست می آوریم.
اما آیا هیچ فکر کرده ایم، فرزند ما در این شرایط چه حالی پیدا می کند؟
- آیا او نیز احساس رضایت می کند؟
- آیا خوشحال است که ما خود را راحت کرده ایم و به آرامش رسیده ایم؟
- آیا با به کار بردن کلمات اهانت آمیز، توهین و تحقیر می توانیم با فرزند خود صحبت کنیم؟
- آیا به این وسیله می توانیم فرزند خود را وادار کنیم که نظر ما را بپذیرد؟
خوب چگونه با فرزند خود صحبت کنیم؟
گام اول: با نرمش و ملایمت با فرزند خود صحبت کنیم.
سخن خود را با ملایمت آغاز کنید
وودرو ویلسون می گوید:
« اگر با مشت گره کرده به سوی من بیایید به شما قول می دهم که مشت های من نیز خود به خود گره خواهد شد. اما اگر به من بگویید بیا بنشینیم و باهم صحبت کنیم و ریشه ی اختلاف نظرهای خود را پیدا کنیم احتمالا متوجه خواهیم شد آن قدر ها هم که فکر می کردیم با هم مخالف نیستیم و موارد اشتراک ما خیلی زیاد است. اگر صمیمانه تمایل داشته باشیم که با هم توافق حاصل کنیم دشوار نیست.»
اگر کسی کینه ی شما را در دل داشته باشد با همه ی استدلال و منطق حکمای جهان هم نخواهیم توانست او را با خود هم عقیده کنیم.
خوب ما والدین ناراضی، پدرهای ایرادگیر، مادرهای سرزنشگر چگونه با فرزند خود صحبت کنیم؟:
با زور نمی توانیم با فرزند خود صحبت کنیم تا در نتیجه او را با خود هم عقیده کنیم.
بلکه برای این کار به مهر و محبت و دوستی و نرمش نیاز داریم.
چگونه با فرزند خود صحبت کنیم؟
با حساب و کتاب با فرزند خود صحبت کنیم
یک قطره عسل خیلی بیشتر از یک بشکه زهر تلخ می تواند مگس را به سوی خود جمع کند.
بنابراین در مورد فرزندمان نیز اگر می خواهیم او را با خود همراه کنیم؛
ابتدا باید او را مطمئن کنیم که دوست صمیمی او هستیم.
در همین جا که به او قطره ای عسل نشان می دهیم و قلبش را تصاحب می کنیم.
سپس از راه قلب می توانیم به مغز او راه پیدا کنیم.
به این جملات توجه کنیم:
- افتخار می کنم که تو پسر/ دختر من هستی.
- من زود به خانه آمدم تا با هم وقت بگذرانیم.
- ما باهم غریبه نیستیم.
- دوستی ما دو طرفه است.
- ما منافع مشترک داریم.
- امروز روزی بسیار استثنایی در زندگی من است.
- با این همه تو هستی که باید نظر نهایی را بدهی.
مطمئنم علت پیروزی خیلی از پدر و مادرها همین برخورد دوستانه و تعریف و تمجید از فرزندان خودشان است.
خوب چگونه با فرزند خود صحبت کنیم؟
گام دوم: با حساب و کتاب از فرزند خود تعریف و تمجید کنیم.
حکایتی از ازوپ
ازوپ یک برده ی یونانی بود که شششصد سال قبل از میلاد در دربار کراسوس زندگی می کرد. افسانه ها و حکایت های متعددی از او باقی مانده است. حقایقی که او درباره ی منش انسانی بیان داشته، مربوط به بیست و پنج قرن پیش در آتن است. افسانه باد و خورشید یکی از حکایات ازوپ است؛ (پیشنهاد می کنم حتما کتابش را تهیه کنید و بخوانید).
« در این افسانه باد و آفتاب با یکدیگر در جدال بودند تا ببینند کدام یک نیرومندتر است. باد گفت: حالا برایت ثابت می کنم که من قویترم. آن پیرمرد رامی بینی که پالتو پوشیده؟ شرط می بندم قبل از تو می توانم او را وادار کنم پالتوی خود را از تن بیرون بیاورد.
خورشید خودش راپشت ابری پنهان کرد و باد شروع به وزیدن نمود. طوفانی به پا کرد. ولی هرچه قدر بیش تر می غرید مرد پالتو را محکم تر به دور خود می پیچید. بالاخره باد خسته شد و از نفس افتاد. خورشید که چنین دید از پشت ابرها بیرون آمد و لبخندی محبت آمیز به پیرمرد زد. چیزی نگذشت که پیرمرد گرمش شد و عرق روی پیشانی خود را پاک کرد و پالتویش را از تن درآورد. آفتاب به باد گفت: دیدی که ملایمت و مهربانی همیشه از خشم و خشونت بهتر اثر می کند.»
چگونه با فرزند خود صحبت کنیم؟ که در ابتدای مکالمه، بله بگوید
گام سوم: زمانی که نمی دانیم چگونه با فرزند خود صحبت کنیم؟ و او را با خود هم عقیده کنیم بهتر است صحبت خود را با موضوعاتی آغاز کنیم که مورد توافق هر دوی ما باشد.
تا حد ممکن تلاش کنیم به فرزند خود بفهمانیم که هدف هر دوی ما یکی است. ممکن فقط راه های ما برای دستیابی به هدف با همدیگر فرق دارد.
سعی کنیم از همان ابتدای گفت و گو صحبت را جوری پیش ببریم که فرزند را به گفتن بله درست وادارکنیم.
نگذاریم کلمه نه را به زبان بیاورد و بگوید نه این طور نیست. چون اگر در همان آغاز بگوید: نه، آنگاه حس خودخواهی در او موجب می شود که تمام نیروی خود را برای تایید این کلمه به کار ببریم.
به همین خاطر در صحبت ما با فرزندمان این نکته بسیار اهمیت دارد که فرزندمان را از همان ابتدا در مسیر صحیحی قرار بدهیم.
جواب های مثبت در آغاز گفت وگو او را در سراشیبی ملایمی قرار می دهد که خود به خود در همان مسیر پیش می رود.
وقتی کسی از ته دل و با اعتقاد راسخ می گوید نه فقط یک کلمه دو حرفی را بر زبان نیاورده است.
بلکه علم روانشناسی می گوید سراپای وجود او به حالت دفاعی در می آید.
یعنی چهره و عضلات و غدد مترشحه او همگی در جهت دفع بسیج می شوند. در نهایت دستگاه اعصاب در پی دور کردن هر نوع قبول و پذیرش پیش می رود.
برعکس وقتی فرزندمان می گوید: بله، سراسر وجودش در حالت قبول و پذیرش قرار می گیرد.
بنابراین هر چه قدر بیشتر بتوانیم از فرزند خود بله بگیریم بهتر می توانیم با او صحبت کنیم. در نتیجه می توانیم او را برای پذیرش عقیده ی خود حاضر و آماده کنیم.
آیا جر و بحث کارساز است؟
جر و بحث کاملا بی فایده است. بهتر است که خود را به جای او بگذاریم و پرسش های او را پاسخ دهیم. باید تلاش خود را به کار بگیریم که با گرفتن پاسخ مثبت از او، فرزندمان را در موضع دفاعی قرار ندهیم.
ما می توانیم مجموعه سوالاتی را برای خود آماده کنیم که پاسخ همه آن ها مثبت است. یعنی کاری کنیم که فرزند ما بی وقفه حرف ما را تایید کند.
بنابراین می توانیم به آرامی فرزندمان را از پرسش های الزام آور به پاسخ های تایید آمیز بکشانیم.
سرانجام او را به همان نتیجه ای می رسانیم که در آغاز صحبت به شدت با آن مخالفت کرده بود.
ضرب المثل چینی می گوید: کسی که آهسته می رود، راه درازی را طی خواهد کرد.
اجازه بدهیم فرزندمان آزادانه حرف های خود را بیان کند
اکثر ما پدر و مادرها هرگاه می خواهیم فرزند خود را متقاعد کنیم بیش از اندازه حرف می زنیم و پرگویی می کنیم.
باید به آن ها اجازه بدهیم تمام حرف های خود را بزنند.
فرزند ما بهتر از ما مقصد خود را می داند. پس اوست که باید زیاد بگوید.
ما فقط از او سوال هایی بکنیم تا موضوع برای مان بیش تر جا بیفتد؛ همین. بگذاریم او هر قدر می خواهد حرف بزند.
البته اگر با او موافق نباشیم وسوسه می شویم که حرف او را قطع کنیم. پیشنهاد می کنم از این کار خودداری کنیم.
چون تا زمانی که فرزند ما در خیالات و آرزوی خود غرق است هرگز به سخن ما گوش نمی دهد.
بهترین کار این است که صبورانه و با حالت بی طرفی به گفتار او گوش کنیم و او را تشویق کنیم تانظرات خود رابه طور کامل بیان کند و هدف حقیقی خود را برای ما روشن کند.
آیا زمانی که گلو درد داریم به راحتی می توانیم صحبت کنیم؟
بهترین پیشنهاد برای این موضوع این است که در این مواقع گلوی مان درد بگیرد و نتوانیم صحبت کنیم. نتیجه آن می شود که برنده ما خواهیم بود.
اگر ما اجازه ندهیم فرزندمان صحبت کند، هرگز نخواهیم توانست از چیزی که برای او می خواهیم صحبت کنیم نتیجه ی خوبی بگیریم.
پیشنهاد می کنم در کارهایی که نتیجه ی سعی و تلاش اوست و به وسیله آن به جایی رسیده است؛ موفقیت ها وتلاش های او را باهم مرور کنیم. با این کار او اشتیاق پیدا می کند و شروع به صحبت می کند.
لاروشفوکو، فیلسوف و نویسنده ی فرانسوی می گوید:
«اگر می خواهید برای خود دشمن بتراشید خود را از دوستان خود برتر نشان دهید. ولی اگر طالب پیدا کردن دوست هستید بگذارید دوستانتان بر شما برتری یابند. چرا؟ چون وقتی که دوستان برما برتری یافتند از احساس مهم بودن خود لذت می برند. اما وقتی که برآن ها برتری جویی کنیم احساس حقارت خواهند کرد و دچار حسادت می شوند.»
تا جایی که می توانید فروتن باشید چون عمر آدمی کوتاه است.
صد سال دیگر هیچ کس مارا به یاد نخواهد داشت.
پس اگر فهمیدیم که چگونه با فرزند خود صحبت کنیم؟ فراموش نکنیم به جای آن که اشتباهات و شکست های فرزند خود را به رخ آن ها بکشیم و باعث ناراحتی آن ها شویم، بهتر است بگذاریم خود آن ها را در این باره صحبت کنند. در واقع اگر درست فکر کنیم آن ها حق انتخاب دارند.