چگونه با فرزندمان دوست باشیم؟
خیلی از ما والدین برای این که در تربیت فرزند خود موفق باشیم، بهترین راه ها را انتخاب می کنیم.
یکی از بهترین راه ها دوستی با آن هاست.
در صورتی که نمی دانیم چگونه با فرزند خود دوست باشیم؟
البته دغدغه مهم تر همه ما این است؛ بتوانیم در تربیت فرزندان خود کاملا موفق و درست عمل کنیم؛
اما واقعا چگونه بدانیم والدین موفقی هستیم یا نه؟
در واقع همه ما انتخاب می کنیم از دست فرزند خود ناراحت شویم.
بعد انتخاب می کنیم فریاد بکشیم و تهدیدش کنیم.
در نتیجه اوضاع بدتر می شود نه بهتر؛
ما باید کاری کنیم تا بتوانیم با آن ها پیوند برقرار کنیم. یعنی باید بدانیم که چگونه با فرزندمان دوست باشیم؟
آیا فرقی بین ساختن ساختمان، طلا، نقره و غیره با ساختن انسان وجود دارد؟
در ساختن انسان که از آن به «تربیت» تعبیر می شود می توان آن را این طور معنا کرد؛
ساختن انسان یعنی پرورش دادن او.
این پرورش باید تابع و پیرو فطرت و طبیعت انسان باشد.
به طور مثال ما یک بذر را در دل خاک می کاریم و پرورش می دهیم تا از آن یک محصولی به نام “گل” به دست آوریم.
حال برای به دست آوردن یک غنچه “گل” می توانیم آن را بکشیم و به زور صورت گل به آن بدهیم!؟
خوب مسلما نمی شود آن را بکشیم تا رشد کند، باید بر اساس طبیعت خودش رشد کند.
این امر در تمام جانوران موجود صادق است.
یعنی استعداد های درونی موجود در یک شئ زنده را باید از راه طبیعی و فطری او پرورش داد.
نمی توان استعداد های هیچ انسانی را از راه ترساندن، زدن، تهدید و از این قبیل موارد پرورش داد.
در صورتی که در مورد صنایع می توانیم این طور بگوییم که مثلا یک طلا یا نقره را تحت یک نوع قالب خاص فرضا به عنوان حلقه انگشتر یا زیور آلات قرار می دهیم.
سپس به آن شکل می دهیم.
وضع مخصوصی که برای آن در نظر گرفته ایم را به آن می دهیم.
درآخر این طلا یا شئ می شود ساختنی از ساختنی های انسان.
پس فرق این دو با هم این شد که در ساختن اشیا می توانیم زور را اعمال کنیم و هر آنچه که مورد میل و نظرمان هست را بسازیم.
در صورتی که درمورد ساختن انسان نمی توانیم زور را اعمال کنیم.
بلکه باید کوشش کرد دل ها را از ناحیه ی میل آن ها پرورش دهیم و به زور وادارشان نکنیم.
زیرا اگر مورد اجبار قرار بگیرد قلب کور می شود و واپس می زند.
چگونه با فرزندمان دوست باشیم؟
در «تربیت» پارامترهایی وجود دارد که با دانستن آن ها می توانیم فرزندانی دلخواه باب میل خود «تربیت» کنیم.
از مهم ترین آن پارامترها “انتخاب و اختیار” است.
شاید لفظ “انتخاب و اختیار” در ظاهر خیلی ساده بیاید.
اما در عمل کار بسیار مشکلی است. مشکل تر از آن، این است که به فرزند خود “انتخاب و اختیار” بدهیم.
اگر به دنبال این هستیم که چگونه با فرزندمان دوست باشیم؟ باید خود را “تغییر” بدهیم. تا در نهایت این امر برای ما کمی ساده شود.
من بر این امر باور دارم که ما در هر شرایط و وضعیتی می توانیم “تغییر” کنیم؛
فقط ما باید تصمیم به آن بگیریم. سپس آن قدر تمرین کنیم تا ملکه ی وجود ما شود.
فرزندداری مخاطره آمیزترین و هیجان انگیزترین کار دنیا
گاهی اوقات فرزندان ما از سابقه ما انتقاد می کنند.
با قوانین ما به مخالفت بر می خیزند و ارزش ها و اصول ما را پس می زنند.
چرا که برای فرزندان ما مهم تر از آن چه در گذشته بر ما رفته است، نحوه پردازش تجربه ها و درک آن هاست.
در هر صورت از نظر من، ما پدر و مادرهایی هستیم که به کار مخاطره آمیز و پر هیجانی دست زده ایم.
ما خیلی از کارها را در مورد فرزندان مان به راحتی انجام می دهیم؛
- معمولا احساسات آن ها نادیده می گیریم
- افکار آن ها را مسخره می کنیم
- قضاوت های آن ها را مورد انتقاد قرار می دهیم
- پندهایی به آن ها می دهیم که از ما نخواسته اند
- و هزاران مورد فراوان که در خاطرات زندگی ما نقش بسته است.
همه این ها چیزهایی است که در ذهن های ما به طور ناخودآگاه نقش بسته است.
حرف های است که وقتی بچه بودیم آن قدر به خورد ما داده اند و شنیده ایم که به طور طبیعی بر زبان و رفتارمان جاری می شود.
البته با بهترین قصد و نیت این کارها را انجام می دهیم و منطق بزرگسالانه خودمان را به آن ها تحمیل می کنیم.
ما با زور و اجبار هیچ کاری را نمی توانیم در فرزندان مان پیش ببریم.
در صورتی که با نقطه مقابل آن یعنی “انتخاب و اختیار” می توانیم هر کاری را در آن ها رهبری کنیم.
“قدرت انتخاب و اختیار” برای همه بچه ها در همه جا مفید خواهید بود
ما می توانیم بهترین راه احساس کردن فرزندان مان را به آن ها نشان دهیم و با یک مبارزه طلبی بزرگ –تغییر خود– می توانیم به آن ها بفهمانیم که دوست شان داریم.
نقش ما هر چه که باشد، پدر باشیم یا پدر بزرگ، مادر باشیم یا مادربزرگ و یا اگر حتی مایل باشیم که به بچه ها کمک کنیم می توانیم با تمرین کردن به شیوه ای مثبت بر فرزندان خود اثر گذار باشیم.
ما باید به این مهم دست پیدا کنیم:
“انتخاب کردن، برای همه بچه ها در همه جا مفید خواهد بود.”
این نزدیک ترین راه برای این است که بدانیم چگونه با فرزندمان دوست باشیم؟
هیچ وقت دیر نیست
هیچ پاسخ فوری و سریعی در مورد این که چگونه با فرزندمان دوست باشیم؟ وجود ندارد.
- ما نمی توانیم به خاطر آنکه آنها را دوست داریم از خطرهای دنیای امروز محافظت کنیم.
- ما نمی توانیم به خاطر آنکه آنها را دوست داریم آزادی آن ها را سلب کنیم.
- ما نمی توانیم به خاطر آنکه آنها را دوست داریم از انتخاب و اختیار محرومشان کنیم.
البته می توانیم در خانه نوعی جو آرام بیافرینیم که فرزندمان احساس کند به آزادی می تواند احساسش را بروز دهد، احتمال و امکان خوبی است که آنان بیش تر پذیرای ما و احساس های خود باشند.
ما همیشه پدر و مادر فرزند خود خواهیم ماند.
هیچ وقت برای بهبود بخشیدن به ارتباطات خود با فرزندان مان دیر نیست. بیایید یاد بگیریم که پدر و مادر بهتری باشیم.
ریشه یابی درباره این که چگونه با فرزندمان دوست باشیم؟
تقریبا بذر تمام بدبختی های ما درسالهای اولیه ی زندگی کاشته شده است.
زمانی که شروع به مراوده و تعامل با افرادی کرده ایم که نه تنها کشف کرده بودند چه چیزی برای خودشان درست است بلکه متاسفانه فکر می کردند می دانند چه چیزی برای ما نیز خوب است.
احساس وظیفه می کردند ما را به کاری مجبور سازند که به نظرشان درست است
” من صلاح تو را می دانم”
ما نیز در اندیشه بودیم که چه طور می توانیم بفهمیم چگونه آزادانه به شیوه ای که می پسندیم زندگی کنیم و همزمان با دیگر افرادی که به آن ها نیاز داریم به تفاهم برسیم؟
یک مشکل واحد (اجبار و عدم انتخاب) که تمام افراد ناخشنود، نمی توانند با کسانی که دوست دارند با آن ها به تفاهم برسند به خوبی کنار بیایند.
با تفکر اجبار حتی نمی توانیم فکر کنیم چگونه با فرزندمان دوست باشیم؟
هنگامی که فرزندمان خطایی انجام می دهد تنبیه می کنیم.
آنگاه او کاری را انجام خواهد داد که ما می گوییم درست است.
سپس به او پاداش می دهیم.
در نتیجه آن ها به انجام کاری که ما می خواهیم ادامه خواهند داد.
این چارچوب ذهنی، بر اندیشه ی اکثر مردم روی کره ی زمیم حاکم است.
البته فراموش نکنیم؛ دلیل این که وقتی کاری را که ما می خواهیم انجام نمی دهند، اولین چیزی که به نظر ما می آید توسل به زور و اجبار است.
پسرتان را به دلیل انجام ندادن تکالیف درسی اش تنبیه می کنید.
اجازه نمی دهید در تعطیلات آخر هفته بیرون برود. اما او با این که درخانه می ماند تکالیفش را انجام نمی دهد و اوضاع پیچیده تر می شود.
اکنون با یک نوجوان دلخور و ناراحت روبه رو هستید.
در دو روز آخر هفته در منزل بی قراری می کند و شما پس از گذشت یک ماه از خود می پرسید چرا این کار را مدام تکرار می کنم؟ شاید راه بهتری هم باشد؛
با ادامه این روند؛
- کم کم از گفت و گو با یکدیگر و گوش سپردن به حرف های هم دست می کشید.
- هر دو احساس فلاکت می کنید.
- طرف مقابل را عامل این احساس فلاکت می دانید.
در نتیجه پسر شما تکالیفش را کم تر از قبل انجام می دهد.
پدر و مادر عزیز!
- چرا و چگونه به انتخاب هایی دست می زنیم که مسیر زندگی ما را تعیین می کنند؟
- آیا تاکنون توانسته ایم در جهت بهبود شیوه ی کنار آمدن با یکدیگر موفق عمل کنیم؟
- آیا کاری که الان می خواهم انجام دهم من را به فرزندم نزدیک تر می کند یا بین ما فاصله میاندازد؟
راه حل: بیاییم کنترل کردن یکدیگر را کنار بگذاریم
به کمک ارائه ی نمونه ی عملی و انگیزش برای رسیدن به یک هدف مشترک ارزشمند دورهم جمع و کاری کنیم تا با خشنودی با یکدیگر کنار بیاییم.
علت عمده شیوه ی کنار آمدن و نوع مراوده است.
وقتی تنبیه کردن موثر نیست شدید تر تنبیه می کنیم؛ پس عجیب نیست اگر تاکنون پیشرفت چندانی نداشته ایم.
مطمئنا بسیاری از ما نمی توانیم آن گونه که دوست داریم با فرزندمان هماهنگ شویم و کنار بیاییم.
شاید هم بپذیریم که هر چه بیش تر با آن ها زندگی می کنیم کنار آمدن با آن ها دشوارتر به نظر می رسد .
در این موارد تامل کنید.
- هنگام متولد شدن فرزندتون خشنود و خوشحال بودید؟ اکنون چه طور؟
- آیا فرزندتون هم خوشحال و خشنود هست که در کنار هم هستید؟
- آیا از باهم بودن لذت می برید؟
عوامل ناخشنودی ما با فرزندمان
اگر در هر زمینه ایی احساس ناخشنودی و فلاکت می کنید درگیر یک یا چند مورد از موارد چهارگانه اید که اساسا تلاش برای دیگری است:
- می خواهید دیگری کاری انجام بدهد که خودش نمی خواهد و معمولا از طریق مختلف به طور ضمنی یا علنی سعی می کنید به احبار خواسته ی شما را انجام بدهد.
- فرد دیگری تلاش می کند شما را به انجام کاری مجبور کند که نمی خواهید.
- شما و دیگری هر دو تلاش می کنید یکدیگر را به انجام کاری مجبور کنید که نمی خواهید.
- خود را مجبور به انجام کاری می کنید که برایتان دردناک یا حتی ناممکن است.
این موارد به قدر تاریخ قدمت دارند.
مقاومت در برابر زور و اجبار دلیل پیشرفت اندک روابط ماست.
آیا می دانید بهترین راه انتخاب دادن چیست؟
این که ما چگونه با فرزندمان دوست باشیم؟، در درجه اول بستگی به این دارد که احساس کند چقدر مورد محبت قرار دارد و چقدر به عنوان یک انسان و عضو خانواده او را به حساب می آورند. محبت بهترین راه انتخاب دادن است.
انتخاب دادن، جزئی لاینفک ازهرکاری است که برای کودک و با کودک انجام می دهیم.
زمانی وظیفه مادری را با تغذیه شیرمادر و شروع تدریجی غذای کمکی و از شیرگرفتن به انجام رسانیده اید، اینک نوبت انجام سایر جنبه های مادری است. چنانچه وظایف مادری را تا به حال خوب به انجام رسانیده باشید اینک نیز در حال تربیت کودک خود در موقعیت مطلوب هستید.
سلام استاد نوایی عزیز
سایتتون خیلی فعال و پر محتواست ……….انشالله که در مسیر تربیت ایرانی – اسلامی فرزندان ایران موفق باشید.
ارادتمند شما – یوسف محمدیانی