عوامل مختلفی در تربیت فرزند ما اثرگذار است اما ما در اینجا فقط به چهار عامل مهم در تربیت فرزند می پردازیم:
عامل اول از چهار عامل مهم در تربیت فرزند
اولین عامل این است که در تربیت فرزند خود هدف داشته باشیم.
عاقبت اندیشی، آخربینی و هدف داشتن یکی از چهار عامل مهم در تربیت فرزند ما به شمار می آید.
مطمئن باشیم هدف داشتن بدون فکر راه به جایی نمی برد.
شاید خیلی از ماها با بازی شطرنج میانه خوبی نداشته باشیم، اما مثال خوبی برای موضوع ما می باشد.
شطرنج و تربیت
بازی شطرنج، یک بازی فکری است. یعنی فکر در آن حرف اول و آخر را می زند.
هر کس درست فکر کند سرانجام برنده است و هر کس درست فکر نکند بالاخره بازنده خواهد شد.
البته برنده یا بازنده بودن هم در آخر معلوم می شود. (یعنی اگر در این بازی هدف نداشته باشیم و نتوانیم آخر بازی را به وسیله فکر تصور و ترسیم کنیم؛ احتمالا یکی از بازنده ها هستیم.)
ممکن است یک مهره جا به جا شود، اما درآن لحظه هیچ اتفاقی نیفتد.
حتی به نظربرسد که برنده هم باشیم، اما همان، جا به جایی باعث مات شدن و بازنده شدن ما شود. بر عکسش هم می شود.
به همین خاطر است که بازی شطرنج یک بازی فکری است. چون تاثیرات در مجموع اتفاق می افتد.
در مسابقات گاه برای یک جا به جایی که در کمتر از ثانیه ای صورت می پذیرد، ساعت ها فکر می کنند.
در تربیت فرزند هم دقیقا همین اتفاق باید بیفتد.
ممکن است یک مهره تربیتی را جا به جا کنیم. در صورتی که در آن لحظه هیچ اتفاقی نیفتد. اما همین حرکت در تربیت فرزند می تواند هم اثر خوب به جا بگذارد و هم اثر بد. بستگی دارد که ما در این باره فکر کرده ایم یا نه؟! آخر کار یا هدف از تربیتی که انجام می دهیم را دیده ایم یا نه؟!
مطمئن باشیم که در تربیت فرزند خود به ساعت ها فکر نیاز داریم.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: هر کاری را که به آن تصمیم می گیریم، به آخر آن کار فکر کنیم.
همان طور که ما باید ببینیم در حال حاضر چه کاری را انجام می دهیم و همان طور نیز باید به دنبال نتیجه و عاقبت آن نیز باشیم.
اثر هدف گذاری در تربیت فرزند
اگر در خانه ای محبت نباشد عقده عجیبی در خانواده شکل می گیرد.
مرد وقتی وارد خانه می شود، همان طور که گل ته کفش را بیرون می ریزد و وارد خانه می شود، باید غم و غصه و بی نشاطی را بیرون بریزد و وارد خانه شود.
زن قبل از آن که شوهرش بیاید، مثل این که جارو می کند و خاکروبه ها را بیرون می ریزد، باید غم و غصه ها و بی نشاطی را بیرون بریزد و خود را مهیا برای آمدن شوهر خود کند.
پس نشاط، لبخند و نوازش ما روی فرزندمان اثر گذار است.
اگر من پدر در تربیت فرزند خود هدف دارم بنابراین باید هوای همسر خود را داشته باشم. زیرا تاثیر فوق العاده زیادی در تربیت فرزند من دارد.
اگر رابطه من با همسرم خوب نباشد مطمئن باشیم در رابطه با فرزند خود نیز مشکل خواهیم داشت.
پدر و مادر عزیز!
تربیت صحیح هنگامی نتیجه پذیر است که به عاقبت آن نیز توجه کنیم، پس هم باید حال حاضر و عاقبت کار را هم زمان با هم دید.
خوش به حال کسانی که می توانند همزمان این دو را ببینند. البته چنین کسانی هستند که در تربیت فرزند خود تفکر و اندیشه می کنند.
عامل دوم از چهار عامل مهم در تربیت فرزند
دومین عامل این است که هر پدر ومادری باید شیوه خاص خود را در تربیت فرزندش داشته باشد.
شیوه خاص تربیتی هر خانواده براساس سبک زندگی شخصی او یکی دیگر از چهار عامل مهم در تربیت فرزند است.
ما زمانی می توانیم شیوه های تربیتی خود را پیاده سازی کنیم که خودمان و تفکر خودمان را از عادات اجتماعی به دور نگه داریم.
از جمله این عادات می توان از حکومت تلقینات، محیط یا همان عرف و سنت ها نام برد.
هر کدام از اینها برای جلو رفتن ما یک مانع بزرگ به حساب می آیند.
یعنی اینکه این وحی های اجتماعی نمی گذارند ما مدل ها و روش های تربیتی خود را با توجه به تناسب زندگی خود به سرانجام برسانیم.
همه این جر و بحث ها فقط یک جواب دارد، تصمیم در مورد انتخاب روش تربیتی فرزندان مان فقط و فقط با خود ماست.
چگونه با این خطر مبارزه کنیم؟
اگر ما می خواهیم پدر و مادر خوبی باشیم باید یاد بگیریم چگونه با این عوامل برخورد کنیم. تا بتوانیم در تربیت فرزند خود موثر باشیم.
هر پدر و مادری باید روش خاص خود را برای تبدیل خانواده اش به یک واحد جدید پیدا کند.
به عبارت بهتر هر پدر و مادری می تواند برای تربیت فرزند خود روش تربیتی خاص خود را داشته باشد.
در ابتدا شاید شرایط خیلی سختی به وجود بیاید.
ممکن است به راحتی فراموش کنیم که عقلی هم وجود دارد.
شاید هم به دنبال یک نفر باشیم تا به ما بگوید چه کار کنیم.
اما ما پدر و مادرها باید خوب بدانیم که تمام این اضطراب ها کاملا طبیعی است،
چه کار کنیم؟
برای رفع این اضطراب فقط کافی است موارد و احساسات مشابه اطراف خود را مشاهده کنیم، بسیار بسیار آرام بخش است.
در این صورت می بینیم که تنها ما نیستیم که در چنین وضعیتی قرار داریم.
البته صحبت در مورد احساسات مان با والدین مان نیز کمک زیادی به ما خواهد کرد. پس با مادران دیگر، آنهایی که تجربه بیشتری دارند، صحبت کنیم.
اما این اشتباه بزرگ را نکنیم که هر چه همسایه یا فلان مادر گفت؛ راه حل مشکل من در تربیت فرزندم است. نه اصلا این طور نیست.
این دقیقا کاری است که اکثر والدین جوان هنگامی که دست پاچه می شوند، می کنند.
ما فقط می توانیم از نظرات مادران دیگر برای کمک به بررسی احساسات خودمان و ارزیابی زندگی خودمان از آن ها استفاده کنیم.
یعنی به وسیله فکر خود آن ها را تجزیه و تحلیل کنیم.
ببینیم چه طور می توانیم از شیوه های تربیتی، به روش خودم، به روش و سبک زندگی خودم از آن استفاده کنیم. ولی هیچ گاه آن ها را وحی منزل تلقی نکنیم.
فرزند ما تک است
همیشه یادمان باشدکه فرزند ما در نوع خودش در دنیا بی نظیر است. چیزی که برای فرزند همسایه ما بسیار خوب بوده معلوم نیست که در مورد فرزند ما هم دقیقا همان طور باشد.
فرزند ما در نوع خود در دنیا تک است، درست مثل اثر انگشتانش.
پس عامل دوم از چهار عامل مهم در تربیت فرزند می گوید:
هر بچه ای روش خاص خود را برای زندگی دارد و این روش از لحظه تولد آغاز می شود. همان طور که ما روش خاص خود را برای زندگی کردن داریم.
پدر و مادر عزیز!
ملاک و معیار در تربیت فرزند ما باید تشخیص عقل و فکر باشد نه صرف این که پدران ما یا امثال آن ها این چنین کردند ما هم چنین می کنیم.
عامل سوم از چهار عامل مهم در تربیت فرزند
سومین عامل این است که هر پدر ومادری باید مسیر و راه تربیت فرزند خود را کامل بشناسد. سپس حرکت کند.
شناسایی مسیر حرکت ما در فرزندپروری یکی دیگر از چهار عامل مهم در تربیت فرزند است.
با دو راهی هایی که در تربیت وجود دارد چه کار کنیم؟
خیلی اوقات ما دو راه در پیش روی خود داریم؛
یکی راهی که جمعیت زیادی در آن حضور دارند
دیگری راهی که عده کمی از جمعیت در آن حضور دارند
خوب ما کدام راه را انتخاب می کنیم؟
خوب معمولا ما آن راهی را انتخاب می کنیم که جمعیت درآن زیاد است. به خاطر این که می گوییم: می رویم هر چه بر سر آن ها آمد بر سر ما هم می آید.
اما دلیل اینکه راه دوم را انتخاب نمی کنیم این است که وحشت داریم و می ترسیم، چون تنهاییم، راه شناس نیستیم، فکر نمی کنیم.
یکی از جمله هایی که خیلی شنیده ایم این است: اکثر مردم کدام راه را می روند پس همان راه درست است.
در صورتی که این جمله کاملا اشتباه است چرا که به قول قرآن، اکثر مردم پیرو گمان و تخمین اند نه پیرو عقل و فکر.
مثل تارهای عنکبوت که عنکبوت به آن چسبیده است آنها نیز به گمان خویش چسبیده اند.
پس عامل سوم از چهار عامل مهم در تربیت فرزند می گوید:
قبل از انتخاب مسیر خوب فکر کنیم. ببینیم از کدام مسیرها می توانیم راحت تر برویم. شاید مسیری که دیگران می روند برای آن ها راحت باشد. ولی همان مسیر برای من راحت نباشد.
عامل آخر از چهار عامل مهم در تربیت فرزند
آخرین عامل این است که هر پدر ومادری باید از حرف ها و قضاوت های دیگران در تربیت فرزند خود در امان باشد.
جلوگیری از قضاوت دیگران و تشخیص آن ها در تربیت فرزند ما یکی دیگر از چهار عامل مهم در تربیت فرزند است.
قضاوت ها و تشخیص دیگران را درباره روش های تربیتی فرزندان مان نباید ملاک و معیار قرار بدهیم. تشخیص دیگران فقط به درد خودشان می خورد.
زیرا آنها گاهی اوقات می خواهند عقیده ی ما را تغییر بدهند نه آن که از روی عقیده خودشان بخواهند ما را قضاوت کنند.
هرگز نباید تحت تاثیر قضاوت و تشخیص دیگران نسبت به خودمان قرار بگیریم
اگر بدون فکر و تجزیه و تحلیل، تحت تاثیر حرف های دیگران قرار بگیریم؛ مریض می شویم.
می خواهم داستانی از مثنوی برایتان نقل کنم که ببینیم چقدر این قضاوت ها در ما موثر واقع می شود:
یک معلم مکتبی بود که بچه های زیادی را درس می داد (در قدیم بچه ها را در مکتب خانه ها اذیت می کردند.)
بچه ها دلخوشی شان این بود که روزی از چنگ این معلم خلاص و آزاد شوند. بچه های زرنگ با خود گفتند که ما چه کار کنیم که معلم ما را رها کند؟ نقشه ای کشیدند.
فردا یکی از بچه ها که اول آمد- و معلم نشسته بود- گفت:
جناب معلم! خدا بد ندهد، مثل اینکه مریض هستید، کسالتی دارید؟
گفت: نه، کسل نیستم، برو بنشین. رفت نشست.
نفر بعد آمد و گفت: جناب معلم! رنگ رویتان امروز پریده !
معلم کمی آرام تر گفت: بلی کسلم، خیلی ناراحتم. و از او اقرار گرفتندکه ناخوش است.
گفتند: اجازه بدهید برای تان شوربایی بپزبم.
و کم کم معلم مریض شد و رفت دراز کشید، شروع کرد به ناله کردن و به بچه ها گفت: بروید منزل که من ناخوش هستم،
بچه ها هم همین را می خواستند.
غرض اینکه این بچه ها در اثر تلقین، این بدبخت را انداختند و مریض کردند.
مروارید و گردو
اگر ما گردویی داشته باشیم و هرکسی به ما رسید گفت: به به چه مروارید های زیبایی دارید، قیمتش چند است؟
وقتی ما خودمان می دانیم که گردوست و مروارید نیست پس نباید در ما اثر داشته باشد، هرچه می خواهند بگویند.
عکس قضیه نیز همین طور است: اگر ما مرواریدی در دست داشته باشیم و هرکس به ما رسید، بگوید: این گردوها را از کجا آورده ای؟ ما نباید ترتیب اثر بدهیم.
پس نباید به قضاوت مردم تکیه داشته باشیم. نباید به حرف های آن ها اهمیت بدهیم. متاسفانه امروز دغدغه خیلی از والدین این است که ببنند فلان شخص چه می گوید.
پدر و مادر عزیز!
- تشخیص بدهیم که برای تربیت فرزندمان چه احتیاج داریم
- برویم ببینیم اصول و روش های تربیتی چه هستند
- روش ها و شیوه هایی که برای تربیت فرزند خود پیدا کردیم را تحلیل و تجزیه کنیم
- فکر کنیم ببینیم چه طوری می توانیم این روش را با سبک زندگی خودمان اجرایی کنیم
پدر و مادر عزیز فراموش نکنیم عامل چهارم از چهار عامل مهم در تربیت فرزند می گوید:
اگر احساس می کنیم که راهی که می رویم راه خوبی است، خوب نباید به حرف دیگران ترتیب اثر بدهیم.
خیلی ممنون ازموضوعات مفید تان استفاده کردم.
خسته نباشید مرسی به خاطر این مطالب زیبا
درود بر شما؛ ممنونم از همراهی شما