در مقالات گذشته به سه مورد از عوامل عدم حرف شنوی صحبت کردیم. در این مقاله قصد دارم شما را با عامل چهارم آشنا کنم. شما در پایان این نوشته خواهید آموخت که با محبت بی قید و شرط (Unconditional love) چگونه می توانید فرزندی حرف شنو داشته باشید. در نهایت خواهید فهمید که یکی از دلائل عدم حرف شنوی فرزندمان در ابراز محبت ما به اوست.
برای اولین بار بود که با یک سگ این چنین برخوردی داشتم. هر اندازه از ترسم به این موجود بگویم کم گفته ام. در هر صورت سگ، یکی از گزینه ها مدیریت از ترس در زندگی ام قرار دارد. روزی خواهد آمد که این ترس دیگر در من وجود نخواهد داشت. یکی از دوستان خوبم سگی به نام مکس دارد. فرصتی پیش آمد که به همراه خانواده به ویلای آن ها رفتیم.
زمان طولانی بود که دوست شفیق ما از مکس دور بود. زمانی که باهم نزدیک ویلای آن ها شدیم. دختر من پشت فرمان در کنار دوستم نشست. مکس وقتی متوجه حضور صاحبش شد، شروع به پارس کردن نمود. ما فقط صدای او را می شنیدیم. دوستم گفت: شیشه ها را بالا بکشید که داخل نپرد. نگرانی تمام وجود من را فرا گرفته بود. ما فقط صدای او را می شنیدیم. اصلا او را ندیده بودیم. همین که در حال بالا کشیدن شیشه بودیم، اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد. جیغی بود که ناخودآگاه همه با هم کشیدیم.
اما از تمام ترس ها و نگرانی هام که بگذرم. یکی از صحنه های قشنگی که در عمرم دیدم؛ همین لحظه بود. مکس چنان خودش را به دوست من می مالید.خودش را بالا و پایین می انداخت. از خوشحالی نمی دانست که چه کار کند. در یک جمله، ابراز عشق و علاقه می کرد. از طرف دیگر ناز و نوازش می خواست. توجه می خواست. در آن لحظه که من مثل بهت زده ها داشتم آن دو را نگاه می کردم؛ نکته جالبی توجه ام را به خودش جلب کرد. محبت و علاقه فقط و فقط بین انسان ها برقرار نیست.
رفیق شفیق ما اگر هم می خواست، نمی توانست به ما توجه کند. واقعا صحنه ی زیبایی بود. هرچند ما از ترس در ماشین نشسته بودیم. بعد از چند لحظه مکس را بستن تا ما از ماشین خارج شویم. وقتی این اتفاق افتاد. یعنی او را در جای خود بستند. اتفاق خوبی رخ نداد. شروع به پارس کردن کرد. از همان بهانه هایی که همه انسان ها در محدود کردنشان می گیرند. بعد از این که ما وارد خانه شدیم او را باز کردند تا آرام بگیرد. در حالی که آرام گرفت به سمتی رفت و کز کرد. هیچی نگفت. دوست من هر کار کرد به او محل نداد. ناز، نوازش، صحبت، غذای خوب و هر کاری که از دستش بر می آمد انجام داد. نشد که نشد. نمی دانم متوجه شدید یا نه؟! او ناراحت شد به خاطر این که محبتش نادیده گرفته شد.
این سگ در تمام عمر خود یک سطر از کتاب های روانشناسی را نخوانده است. اصلا احتیاجی به این کار ندارد. ولی غریزه اش به او یاد داده است که در کوتاه مدت می تواند با محبت کردن علاقه ی آن ها را به خود جلب کند. کاری که آدم ها درمدت زمانی طولانی نیز نمی توانند انجام دهند.
متاسفانه عده زیادی از ما سعی بسیاری برای جلب توجه فرزندمان به عمل می آوریم اما چون راه صحیح آن را نمی دانیم به هدف خود دست پیدا نمی کنیم. بچه ها در تمام مدت شبانه روز فقط و فقط به خودشان توجه دارند.
چگونه با محبت بی قید و شرط فرزندی حرف شنو داشته باشم؟
وقتی یک عکس دسته جمعی را به شما نشان می دهند که خودتان هم درمیان آن ها هستید اول از همه به کدام فرد توجه می کنید؟
کاغذ و قلمی بردارید و به این سوال پاسخ دهید: وقتی ما حاضر نیستیم برای محبت بی قید و شرط به فرزندمان پیش قدم شویم و به آن ها ابراز علاقه کنیم چرا آن ها باید به حرف ما گوش دهند و ابراز علاقه کنند؟
اگر تلاش می کنید فقط آن ها را با موعظه کردن و پند و اندرز دادن تحت تاثیر قرار دهید هرگز با این روش راهی پیدا نخواهید کرد. به عبارت دیگر پدری و مادری با این روش به دست نمی آید. با شرط و شروط نمی توانیم محبت و علاقه خود را به آن ها اثبات کنیم.
به طور مثال آیا تا به حال به فرزند خود گفته اید با تمام اتفاقات افتاده شده، با همه این ها در این لحظه فقط به تو اعتماد دارم.
ممکن است ده ها کتاب روان شناسی بخوانید و به جمله ای مهم تر از این برخورد نکنید. آلفرد آدلر روانشناس معروف اتریشی در کتاب خود به نام معنای زندگی نوشته است: کسی که به همنوع خود علاقه نداشته باشد در جریان زندگی بیش از هرکس دیگر صدمه می بیند و دچار مشکل می شود. افراد بیکاره و آواره و بزهکار ازمیان همین افراد به وجود می آیند.
هرگز فراموش نکنید که اگر می خواهید پدر و مادر موفقی باشید حتما باید فرزند خود را از صمیم قلب دوست داشته باشید. باید محبت بی قید و شرط به او بدهید.
حتما از من می پرسید که؛
- مگر می شود یک پدر و مادر فرزندش را، قطعه ای از وجودش را دوست نداشته باشد؟!!
- مگر می شود یک پدر و مادر با شرط و شروط فرزندش را دوست داشته باشد؟!!
این سوال ها هم من از شما می پرسم؛
- آیا موفقیت فرزند ما در تحصیلاتش خلاصه می شود که این همه برای مدرسه و تکالیفش سر و صدا می کنیم؟!!
- آیا فرزند ما نباید شکست بخورد؟!!
- آیا آینده فرزند ما با موعظه کردن و نصحیت کردن ما درست می شود؟!!
من به تجربه دریافته ام که آدم می تواند با ابراز محبت صمیمانه و محبت بی قید و شرط به سخت گیر ترین افراد، همکاری آن ها را به سوی خود جلب کند.
یک روش ساده برای ابراز محبت بی قید و شرط
حتما این پیشنهاد را امتحان کنید. شما برای دعوت یک کار، فعالیت و هر چیزی که مد نظرتان است تا فرزند خود را به همکاری وا دارید. نامه بنویسید. به این ترتیب که؛ از فعالیت ها و هر آن چه که می دانید او به آن علاقه دارد، تعریف و تمجید کنید. تاکید کنید که به پیشنهاد و توصیه ی آن ها علاقه مند هستید. دلتان می خواهد نظر آن ها را در موضوع مطرح شده بدانید. من به همین شیوه توانستم با خیلی از بچه های دور و اطرافم ارتباط های خوب و ماندگاری را برقرار کنم.
فرزند ما هر کسی که باشد یک انسان است؛ پس دوست دارد مورد تعریف و تمجید قرار بگیرد. در نتیجه مهم نیست که دیگران چگونه فکر می کنند مهم آن است که ما به صورت های متفاوت اظهار علاقه خود را به او ابراز کنیم. یعنی به وسیه محبت بی و قید و شرط. حتی با نامه ای کوچک که سرشار از محبت و تحسین باشد. به عبارت دقیق تر این کار راه و روش محبوب شدن است. این هنر، یعنی نفوذ در دل فرزند، نیاز به زحمت و تمرین دارد. مستلزم فداکاری و تحمل رنج است. فراموش نکنید که باید بدون غرض و بدون خودخواهی، به او محبت بی قید و شرط کنیم تا در نزد او محبوب شویم.
من برای خود دفترچه ای تنظیم کرده ام. برای علاقه های اطرافیان و فرزندم وقت صرف کردم. تا بتوانم علائق آن ها را پیدا کنم. این کار باعث شد سعی کنم زبان آن ها را بهتر متوجه شوم. پس در بین آن ها محبوبیت بیشتری دارم.
- من در تقویم ماهانه خود روز ولادت خیلی از دوستانم را یادداشت کرده ام….
- اگر فرزند من از کلکسیون خوشش می آید، پس برای او یک کلکسیون جمع آوری کنم. مثل کلکسیون تمبر، پول، سنگ، برگ و …هر آن چه او دوست دارد. از آن لذت می برد. خوشحالش می کند. می توانید آن را در یک روز خاص مثل تولدش به او هدیه بدهید.
- زمانی که تلفنی با او صحبت می کنید لحن گرم و صمیمانه به کار ببرید. طوری با اوسلام و احوال پرسی کنید که حس کند از شنیدن صدایش واقعا شاد و مسرور شده اید.
شما با این کار هم می توانیم با فرزند خود ساعت ها صحبت کنید. از احساسات او با خبر شوید. اطلاعات به او بدهید. مطمئن باشید به اهدافی دست پیدا خواهید کرد که تا به حال نتوانسته بودید به آن برسید.
اگر دلتان می خواهد در دل فرزندان تان یا حتی اطرافیانتان جای بگیرید با شور، حرارات و محبت بی قید و شرط با آن ها رفتار کنید.
ما موقعی به دیگران علاقه مند می شویم که آن ها به ما علاقه مند شده باشند. بنابراین اگر می خواهید فرزندان تان دوستتان بدارند، از حرف هایتان پیروی کنند؛ نخستین اصلی که باید از آن پیروی کنید این است که صمیمانه به آن ها محبت بی قید و شرط نشان دهید.