نه گفتن درست و به جا، قطعا فرصتی را برای محافظت از خود و بچه ها فراهم می کند.
اکثر والدین بر این عقیده اند؛ هر زمان که بچه ها به نه گفتن پدر و مادر خود بیشتر اعتماد کنند، کمتر در آینده بر زمانِ از دست رفته آه خواهند کشید.
هر زمان که بچه ها شواهدی که والدین به آن ها نشان می دهند که چرا در این وضیعت نه می گویم؛ آنها والدین خود را جدی نمی گیرند.
از بیشتر والدین در این وضعیت شنیده ام که می گویند:
خودمان با ظاهر صبور بودن و با گفتن این جمله که صبر کن درست می شود فریب می دهیم.
نه گفتن یا واکنش ناموثر و نامسئولانه
زمانی که ما والدین به هیچ وجه نمی خواهیم فرزندان مان کاری را انجام دهند، بسیار از واژه نه گفتن استفاده می کنیم.
خب مطمئنا رفتار بچه ها در این وضعیت ها برای ما خسته کننده و غیر قابل پذیرش است.
دلیل آن می تواند تعارض با رفتارهایی باشد که ما تصاویر آن را در دنیای کیفی خود داریم باشد.
به همین خاطر در این لحظه ها سریع دست به واکنش های ناموثر و نامسئولانه می زنیم.
یعنی یک سری بدرفتاری هایی انجام می دهیم تا به اصطلاح حرف خود را به کرسی بنشانیم.
در صورتی که می توانیم به جای بدرفتاری ها و آسیب زدن به خود و آنها، رفتار “سکوت” را پیشه کنیم.
سکوتی که توضیح می دهد نه گفتن ما برای خودش مهم و ارزشمند است، نه رفتاری که باعث دلخوری ما شده است.
البته سکوت از اینکه تلاش کن تا تصویر ذهنیِ دیگران را در مورد خودت “درست” کنی!
سکوت از هر چیزی حتی تعریف ها و تخریب ها.
سکوت از پاسخ ها و پرسش ها!
فرصتی به نام سکوت
بعد از سکوت (رفتاری که به جای فوری واکنش نشان دادن انتخاب کردیم) که تلاطم ها و ناآرامی ها بخوابد؛
حالا فرصت خوبی بعد از نه گفتن و سکوت فراهم شده تا با هم یک گفتگو موثر داشته باشیم؛
تا به آنها بگوییم به چه دلیلی احساس می کنیم آنها نباید آن کار را انجام دهند.
و صد البته فراموش نکنیم فرزندان مان باید بفهمند که وقتی ما از نه گفتن استفاده می کنیم، هرگز نظرمان تغییر نخواهد کرد.
در واقع اگر به جای چند لحظه سکوت و صبر، بدرفتاری را انتخاب کنیم، به رفتاری ناموثر و نامسئولانه دست زده ایم.
بدرفتاری که نه تنها به ما، بلکه بیشتر به خانواده ای که در آن زندگی می کنیم آسیب خواهد زد.
زیرا این رفتارهای به صورت نامحسوس و زنجیروار به بدنه خانواده منتقل می شود.
نه گفتن یا بدرفتاری
بیشتر والدین فکر می کنند بدرفتاری در مقابل بدرفتاری “عادی” ست و برای “تربیت و اصلاحِ” فرد مقابل ضروری ست.
در صورتی که عکس العمل ما به بچه ها اگر با بدرفتاری و آسیب زدن به آنها همراه باشد،
آسیب های زیادی هم به ما و آنها و هم به بدنه خانواده وارد می کند
و چون در خانواده های ما معمولا این کارها عادی تلقی می شود و حتی زیاد هم دیده می شود، شکل طبیعی به خود پیدا کرده است؛
و این طبیعی بودن اصلا خوب نیست؛
زیرا هنگامی که با آموزش های تربیتی آشنا می شویم متوجه می شویم که چه قدر با درست برخورد کردن و از خود محافظت کردن فاصله داریم.
نه گفتن و حقیقت ما
خب به هر حال بزرگترین راهنما در دنیا برای بچه ها، چشم هایشان هستند.
به عبارت دیگر، هرچقدر بیشتر دقت کنیم، اگر حرفای ما، مثل نه گفتن هایمان در درون ما نهادینه نشده باشند، ما برای بچه ها نمی توانیم از واقعیت ها صحبت کنیم؛
شاید اصلا به همین خاطر به ظاهر صبوری می کنیم!!!!!
بچه ها دقیقا با تصاویری که با چشمانشان از الگوهای خود عکس برداری می کنند، ما را زیر ذره بین دنیای خود می برند و در نهایت آن را به اجرا درمی آورند.
رابطه ما با بچه هایمان دقیقا شبیه به آن چیزی است که ما هستیم و رفتار می کنیم که می شود واقعیت!
نه آنچه که ما می خواهیم باشیم چون هنوز آنچه که می خواهیم باشیم نشدیم.!!!
هیچ چیز بیشتر از رفتارها و اتفاقاتِ درون ما، نمی تواند به ما، حقیقت رابطه مان را با فرزندانمان نشان بدهد.
بنابراین حرف های ما باید مطابق رفتار و واقعیت درون مان باشد.
آئینه تمام نمای والدین
قبول کنید که ما پدر و مادرها بیشتر از هر چیزی با کلاممان بازی می کنیم، تا خود را شبیه به آن چیزی که می خواهیم باشیم نشان دهیم.
ولی کافی است فقط سری به آئینه تمام نمای خودمان یعنی فرزندانمان بزنیم و به رفتارهای آنها دقیق شویم؛
در این آئینه نه تنها خودمان بلکه آدم هایی که با آن ها در رابطه هستیم هم می بینیم؛
فقط کافی است دقت کنیم، نه به قصد تحلیل و قضاوت!
در واقع نگاه کنیم تا “ببینیم” چه طور شده است که بچه ها به نه گفتن ها و حرفای ما توجه نمی کنند.
به هر حال حقیقت ما، خودش را نشان می دهد.
پس اگر شواهد رفتاری ما با کلماتمان بسیار متفاوتند فرصت خوبی است که تصمیمی بگیریم.
البته نه با چشم های بسته و با رویایی در ذهن!
قانون طلایی را خاطر بسپارید
بچه ها برای ما ارزش قائل اند و برای رضایت ما و داشتن ما تلاش می کنند.
بنابراین اگر بچه ها به حرف ها و نه گفتن های ما و شواهدِ واقعی توجه نمی کنند
و اگر بچه ها برای آنچه که می خواهند تلاش می کنند و شما مدام قهر می کنید و با رفتارهای تخریب گر پاسخ می دهید
کافی است لحظه ای به خودتان قانون طلایی را یادآوری کنید:
آیا رفتاری که انجام می دهم من را به او نزدیکتر می کند یا بین ما فاصله می اندازد؟
در حقیقت ما اول باید ببینیم چه رفتارهایی آسیب است تا بتوانیم تشخیصشان دهیم
و بعد بتوانیم در مقابل این رفتارهای ناکارآمد از خودمان محافظت کنیم.
گاهی سرزنش ها، تذکرات و لحن ها و رفتارهای تحقیرآمیز خود را باید بشناسیم تا بتوانیم رفتارهای مسئولانه و موثرتری داشته باشیم.
رفتارهای تکرار شونده
یادمان نرود، رفتارهای تکرار شونده ای مانند
- بی محبتی
- انتقاد کردن
- نادیده گرفتن
- غر غر کردن
- تخریب و تحقیر
- سرد پاسخ دادن
- مدام قهر کردن
- در برزخ نگه داشتن
- تکانشی رفتار کردن( خشم فیزیکی و کلامی)
- مقایسه کردن
- بدبین بودن و چک کردن
- و دیگر رفتارهای مخرب
شواهد قوی و محکمی هستند برای حرف گوش نکردن بچه ها، که نباید با بی تفاوتی از کنار آنها رد شد.
اگر این رفتارها را در رابطه تان با فرزندانتان زیاد می بینید یعنی رابطه شما با فرزند دلبندتان سالم پیش نمی رود.
والدین ارجمند مراقب نه گفتن های خود باشید!!!